از چپ به راست:سردار شهید حاج سعید قهاری سعید،سردار شهید سعید مهتدی،سردار شهید حاج احمد کاظمی،سردار شهید حمید آذین پور،سردار شهید نبی الله شاهمرادی،سردار وجدان و آقای سرهنگ باقری.
آری،4یار و سردار قرارگاه حمزه ی سیدالشهداء را می گویم.سردار شهید حاج سعید قهاری سعید،سردار شهید حاج احمد کاظمی،سردار شهید نبی الله شاه مرادی(حنیف)،سردار شهید سعید مهتدی.
اینان 4یار و یاوری بودند که 8سال در قرارگاه حمزه با یکدیگر در مسئولیت های اجرایی خدمت خالصانه نمودند.وقتی که آنها از یکدیگر جدا شدند، شهید حاج سعید قهاری سعید از جمع سه یار جدا شد و به استان دارالعباده ی یزد برای خدمت رفت و مسئولیت فرماندهی ارشد سپاه استان یزد را به عهده گرفت و بقیه ی یاران در تهران،در نیروی زمینی مشغول خدمت شدند که شهید آذین پور هم با اینان بود که مشیت الهی تحقق ملاقات حق و دوستان در پرواز عرفه بود که سردار شهید حاج سعید قهاری سعید به شدت متاثر شد و دائما این جمله را تکرار می نمود:" من از قافله و یارانم جا ماندم" و از همان روز عبادات و رازو نیاز با معبود را مضاعف نمود.
در پرواز عرفه شهید قهاری هم قرار بوده که به همراه شهیدکاظمی و دیگر دوستان باشد.ولی بدلیل جریاناتی و بنا بر مصلحت خداوند آن روز با هواپیمای شهید کاظمی و دوستانش همراه نشد روز قبل از پرواز آنها، شهید کاظمی با منزل ما تماس گرفتند و به پدرم گفتند که شما در ماموریت بعدی به ارومیه همراه ما بیا و قرار بود در این ماموریت همراه آنها نرود و با سفر بعدی شهید کاظمی همراه وی باشد، غافل از اینکه سفر دیگری وجود ندارد و آن پرواز آخرین پرواز آنهاست...
بالاخره مدتی پس از شهادت دوستان شهیدش(یکسال و دو ماه) درحالیکه فرماندهی لشکر3 حمزه سیدالشهداء را در ارومیه به عهده داشتند و پس از 102 روز خدمت خالصانه در عملیاتی با مزدوران و جیره خواران آمریکا، همچو پرستویی عاشق به دیدار یاران شهیدش شتافت و شهد شیرین شهادت که" احلا من العسل" است را نوشید.
*پدرم،ای عزیزترینم، شهادت گوارای تو باد*
سردار شهید حاج سعید قهاری و سردار شهید حاج احمد کاظمی در وسط